حکایت مدیریتی (مهد کودک)
با سلام
امروز هم مطلبی کوتاه درباره سبک مدیریت دو کشور براتون میذارم که شاید مفید باشه:

مهد کودک
در مهد كودك هاي ايران 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن هر كي نتونه سريع براي خودش يه جا بگيره باخته و بعد 9 بچه و 8 صندلي و ادامه بازي تا يك بچه باقي بمونه. بچه ها هم همديگر رو هل ميدن تا خودشون بتونن روي صندلي بشينن.
در مهد كودكهاي ژاپن 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن اگه يكي روي صندلي جا نشه همه باختين. لذا بچه ها نهايت سعي خودشونو ميكنن و همديگر رو طوري بغل ميكنن كه كل تيم 10 نفره روي 9 تا صندلي جا بشن و كسي بي صندلي نمونه. بعد 10 نفر روي 8 صندلي، بعد 10 نفر روي 7 صندلي و همينطور تا آخر.
این حکایت به ظاهر ساده نشون میده که چرا در ژاپن فرهنگ کار گروهی و تیمی چنان رشد و پیشرفت داشته و منجر به توسعه کشور شده ولی در کشور ما متاسفانه ۲ نفر به سختی میتونن با هم کار بکنند چه برسه به دهها نفر و شاید بشه گفت فرهنگ کار تیمی زمانی در کشور ما نابود شد که ضرب المثل اشپز که دو تا بشه اش یا شور میشه یا بی نمک رو درست کردند.
شهروز صبوری از استان آذربایجان شرقی و شهر شبستر هستم . لیسانس مدیریت بازرگانی و فوق لیسانس مدیریت اجرایی و هم اکنون دانشجوی دکترای مدیریت کارآفرینی هستم. مدیر گروه مدیریت دانشگاه آزاد واحد خامنه و مدرس سایر دانشگاه های آزاد و پیام نور شهرستان شبستر بوده و دروس رشته های مدیریت و حسابداری را تدریس میکنم.همچنین مشاوره های مدیریتی , اقتصادی و تحصیلی را به علاقه مندان ارائه مینمایم.